زنده باد زندگی!
گاه و گداری از راه دور و به برکت اینترنت نیم نگاهی میکنم به برنامه های تلویزیون در ایران. چند وقت پیش برای دو سه دقیقه ای به شکل تصادفی به برنامه زنده باد زندگی برخوردم. مجری با تب و تابی آنچنانی به موعظه ملت مشغول بود که:
از دوچرخه استفاده کنیم٬ نه مثل چینی ها که پول ندارند اتومبیل بخرند و با سیل دوچرخه به خیابان میریزند بلکه مثل اروپاییها که اتومبیل دارند ولی خیلی شیک دوچرخه سوار میشوند هم لذت میبرند و تفریح میکنند و هم هوای شهرهایشان پاکیزه است!
فکر کردم این مجری چقدر به خوبی گند گچ رسوب کرده در فکر و ذهن بسیاری از ما جهان سومیها را نمایندگی میکند! تازه این تخم دو زرده صدا و سیمای ماست که به ظن خود برنامه ای ساخته که چنین و چنان! مجری و تهیه کننده ی پرت آن هنوز نمیداند که چین به قولی دومین اقتصاد بزرگ دنیا ست. کشورهای اروپایی همین دو سه سال اخیر در تلاش برای گرفتن وام از چین بودند که با فضاحت درخواستشان از سوی چین رد شد! مجری پرت و پلا نمیداند و هیچ برخوردی به خبرهای سالیان اخیر دنیا نداشته است که مطلبها نوشته و برنامه های مستند ساختند در رسانه های نامدار دنیا از ظهور طبقه ی متوسط و ثروتمند چینی. مجری پرت و پلا گناهی ندارد که خود او تصاویر ذهنی و درکش از جهان و دنیای پیرامونش را از همان رسانه هایی میگیرد که حقوق میگیرد و موظف است تا در جهت مخالف آن رسانه ها برنامه تلویزیونی تهیه کند! همینطور چشم و گوش بسته! مجری و تهیه کننده ی پرت زنده باد زندگی از آلودگی هوای اغلب شهرهای بزرگ اروپایی چیزی نشنیده و یا اگر شنیده این خبرها را که با آن تصاویر رنگارنگ ذهنی خود در تعارض میبیند لابد که میپندارد این خبرها هم حاصل زحمت همکاران خودش در سیما بوده! مجری پرت را باید سوار دوچرخه کرد در لندن تا توی آلودگی خطرناک هوای یکی از بزرگترین پایتختهای اروپایی رکاب زنان پسرها و دخترهای کم سن و سال و پولدار چینی را ببیند که چطور پوند خرج میکنند طوریکه انگلیسیها انگشت به دهان میمانند.
آره! این ذهن گچ گرفته را باید دور دنیا گرداند تا بفهمد در چه زمانه و روزگاری زندگی میکند و در دنیا چه میگذرد و گرنه اگر حقوق ماهیانه و بی دردسر صدا وسیما و وظیفه خطیر جنگ نرم از استودیوی جام جم باشد که نتیجه اش همین تضارب ذهنهای گچ گرفته است و نه چیزی بیشتر! زنده باد زندگی؟! حکما فقط اروپاییش! نه چینی یا ایرانی اش! نه!
نظرات شما عزیزان: